آموزش سئو و بهینه سازی

آموزش سئو، وبلاگ نویسی، بازاریابی اینترنتی و مبانی بازاریابی اجتماعی

آموزش سئو و بهینه سازی

آموزش سئو، وبلاگ نویسی، بازاریابی اینترنتی و مبانی بازاریابی اجتماعی

وان بلاگینگ وبلاگ ساده و محتوا محور برای آشنایی وبلاگ نویسان مبتدی و تازه وارد، ساخته شده است تا بتواند با کمک آموزش های تهیه شده توسط تیم مدیریت به آنها یاد بدهد چطور محتوای سبز را وارد وبلاگستان فارسی کنند.

۲۴ مطلب با موضوع «وبلاگ نویسی» ثبت شده است

5 موضوع برای نشوتن آخرین پست سال 95 وبلاگتان

شنبه, ۲۸ اسفند ۱۳۹۵، ۰۷:۱۴ ب.ظ

سلام. ضمن تبریک عید نوروز خدمت شما دوستان عزیز. امروز می خواهم برای شما هایی که می خواهید برای عید نوروز پست بزارید چند موضوع و چند عنوان وبلاگی جذاب رو معرفی و پیشنهاد کنم. ابتدا بزارید بگم که قرار است برنامه من در ادامه پست چی باشد. من حدود 5 تا ایده برای نوشتن پست آخرسال یا بهتره بگیم آخرین پست سالتون رو براتون با ذکر یک مثال توضیح میدم.


  • عنوان ها از این قرار اند:

سال 95 چگونه گذشت ؟ 

این ایده یکی از رایج ترین کار هایی است که وبلاگ نویسان زیادی مثل مسعود فاطمی (خود من از ایشون این ایده رو برداشتم) انجام میدهند. به این صورت هست که تمام اتفاقات بزرگ و هایلایت شده تون رو در یک تیتر می‌آورید و می نویسید. درباره حستون به اون، خوب یا بد بودنش، اگر نمی شد چی می شد و ..


سال 96 چگونه خواهد بود ؟

خب اینجا میرسیم به افرادی که آینده بین هستند و کلی برنامه جذاب رو برای سال جدیدشون هدف گزاری کردند. پیشنهاد می کنم اگر جزء این دسته از آدم ها هستید حتما بازی وبلاگ کوله پشتی رو که توسط امیر مهرانی عزیز طراحی و منتشر شده رو دنبال کنید. این بازی به این صورت است که شما باید به سوالی که امیر مهرانی از همه می پرسه جواب بدهید : «اگر قراره که از 95 چند چیز رو به 96 ببری، کدوم ها رو انتخاب می کنی» به نظرم باید از نوشتن لپ‌تاپ و گوشی و اینا صرف نظر کنید :دی. منظور امیر مهرانی اینه که چه چیزهایی رو در 95 یاد گرفتید که الان بدردتون می خوره و باید توئه کوله پشتیتون برای 96 حملش کنید.


اگر 96 زود تر می آمد، چه می شد؟

من خودم این موضوع رو واقعا برای این سال نحس و بد انتخاب می کردم. خیلی خلاقیت میشه توی این موضوع بکار برد. مثل از دست رفتن دو هنرمند عزیز و گرابهای خوب کشورمون یعنی علی معلم و دکتر افشین یداللهی که در این اواخر سال کام عید رو برامون تلخ کرد. اگر هم عزیزی رو توی 95 از دست دادید می تونید توی این موضوع بگنجونیدش. (خدایی نکرده) البته اگر وبلاگ نویس احساسی هستید.


95 ای که گذشت، خوب یا بد؟

توی این موضوع می تونید به خوب و بد بودن سالی که گذشت بپردازید. یک جوری این موضوع زیر مجموعه ای از موضوع اولی هست که اشاره کردم. اینکه آیا 95 با فال حافظی که گرفتید یکی بود یا نه ؟ اینکه ازش راضی بودید ؟ دوست داشتید ادامه پیدا کنه (من که نه!). چیزی ازش یاد گرفتید ؟ چرا اصلا بد بود ؟ چرا خوب ؟ همه اینها می تونن باعث بشوند که پست وبلاگیتون پر بار تر بشه.


فال حافظ 96تون چی در اومد؟

این موضوع برای معتقدان به فال هست (من که اعتقاد ندارم). پی افراد و دوستانی که دنبال می کنم، فهمیدم که معتقدان به فال و استخاره، هر سال برای سال بعد فال می گیرند. خب این خودش یک موضوع خوبه! احتمالا شمایی که به فال اعتقاد داری، فال 95ت رو نگه داشتی! حالا بیا فالت رو با اتفاق هایی که افتاد بررسی کن.



پ.ن : با اینکه روز های آخر ساله ولی هنوز امیر مهرانی پستی رو راجب کوله پشتی 96 انتشار نداده است. من بی خبر هستم ولی سعی می کنم در روز های آتی بهشون ایمیل بزنم و قضیه رو جویا باشم.



در آخر بهترین روش برای پیدا کردن موضوع دلخواه و پربار کردن مطلب آخر سالتون، پرسیدن از خودتونه! از خودتون بپرسید. سال خوبی رو براتون آرزو می کنم.


7 نکته برای نوشتن بهتر محتوای آموزشی

چهارشنبه, ۸ دی ۱۳۹۵، ۰۶:۰۰ ب.ظ

بهتر است که شما به کاربرانتان محتوا را انتقال دهید تا اینکه، آنها محتوا را دریافت کنند. این باعث می‌شود که خوانندگان بیشتری جذب کنید و در نهایت بازدید وبلاگ خود را افزایش بدهید. یکی از راه هایی که می‌توانید برای انتقال مطالب به کاربران بکنید، نوشتن محتوای آموزشی است. شما باید به یک معلم تاثیر گذار تبدیل بشوید تا بتوانید به سادگی مطالب را در مغز دانش آموزانتان بگنجانید. ما به شما می‌گوییم چگونه این کار را بکنید.

چرا محتوای آموزشی بسیار تاثیر گذار است ؟

عملی بودن: محتوای آموزشی، عملی است. یعنی پتانسیل این را دارد که زندگی یک شخص را تغییر دهد و فقط برای سرگرمی نیست.


تقاضا: مردم همیشه به محتوای آموزشی علاقه دارند زیرا هیچ کس همه چیز را نمی‌داند و برای همین همیشه از این جور محتوا ها استقبال می‌کنند.


فرصت: بخاطر اینکه مقالات و محتوا های آموزشی در ارزش و فرم های مختلفی وجود دارند، در همه زمینه ها شما فرصت های بی شماری برای توسعه دارید. (منظور از توسعه افزایش خوانندگانتان است.)


بهینه سازی جستجو: محتوای آموزشی همچنین با ارزش هست زیرا مردم همواره به صورت آنلاین درباره اش جستجو می‌کنند و این یک استراتژی قابل قبول برای افزایش رتبه در موتور های جستجو گر هست.


روزانه جالب خود را بنویسید

جمعه, ۲۱ آبان ۱۳۹۵، ۰۱:۳۹ ب.ظ

سلامی دیگر خدمت خوانندگان، امروز زمانی که داشتم فید وبلاگ های مورد علاقه ام را چک می‌کردم به 3 وبلاگ جدید برخوردم که برایم جالب بود چطور وارد فید من شدم. من هم که وبلاگ خوان تشنه ای هستم پس بی درنگ سه وبلاگ را باز کردم و دیدم که اتفاقا چه خوب که این وبلاگ ها به فید من اضافه شده اند. سه نوجوان (مثل خودم) دارند روزانه های خودشان را وبلاگ نویسی می‌کنند. همینطور که داشتم یکی از یکی مطالب را از بر می‌کردم متوجه شدم که یک روز، یکی از آنها نوشته ای نگذاشته است. برایم جالب بود که عقیده ام را در یک نوشته بیان کنم، باشد که شاید استفاده کنند.

روزانه نویسی، خوب یا بد؟ 

اگر بخواهم نظر سئو و گوگل را پیش بیاورم که نباید نوشت، اما اگر نظر یک وبلاگ نویس کم تجربه رو بخواید بدونید. بنویسید! من خودم هم زمانی که وبلاگم خیلی ساکت شده بود شروع کردم و داستان روزانه ام را می‌نوشتم. خیلی هم خوب، وبلاگتان می‌شود دفترچه خاطراتی که امیدوارم وقتی پس از چند ماهی به آن سر می‌زنید، نگویید، کجایی خوشبختی ؟ :D

مشکلات پیش رو در روزانه نویسی

باید قبول کرد که تمام روز های ما قشنگ نیستند. شاید هم بقیه روز ها زیبا نباشند و خیلی از ما، یا میشه گفت همه ما اکثرا روز های عادی داریم. یک صبح، یک ظهر و یک شب ! اما وبلاگ نویسی درباره ظهر و شب قطعا آنقدر جذاب است که می‌تواند شما را وادار به روزانه نویسی کند. 
آقای میرزائی در یکی از نوشته لذت وبلاگ نویسی بیان کردند که وبلاگ نویسی یعنی انتقال تجربه ها، چه بسا اگر مشکلاتتان را در این نوشته ها و روش های برطرف کردن انها (کار های اداری، معمولی و ..) بنویسید خیلی ها دیگر نیاز به طی کردن آن پیچ و خمی که شما طی کرده اید نباشند.

 اما مشکلاتش چیست ؟ 
ما روز هایی داریم که برایمان بد بوده اند. اتفاقی ناگوارکه باعث شده ما رنجور بشویم. باید آنها را بنویسیم ؟ چه لزومی دارد زندگی شخصی ام را بنویسم ؟ سوالاتی از این قبیل هست که ذهن شما را درگیر می‌کنند. 

اول باید گفت که اولا شما دارید داستان زندگیتان را می‌نویسید، می‌توانید جاهایی را حذف کنید، اما نباید جایی را اضافه کنید. داستان علمی تخیلی که نمی‌نویسید ! پس روزانه نویسی می‌تواند راجب زندگی کاریتان باشد نه شخصی !

در جواب سوال اول باید همانطور که همیشه می‌گویم گفت : وبلاگ نویسی، یعنی آزادی! شما حق دارید هر کاری که فکر می‌کنید درست است یا آن را دوست دارید بکنید؛ کسی به شما نمی‌گوید که شما چرا فلان چیز را ذکر نکردید و .. 


و اما یک خواهش

به این دلیل که هدف وان بلاگینگ و من بهتر کردن وضعیت محتوای وبلاگستان فارسی است، لطفا سعی کنید روزانه های جالب خود را بنویسید. به شما قول می‌دهم مخاطب بیشتری جذب خواهید کرد، این تنها یک خواهش است !


شاید شما هم جزء آن دسته از افرادی باشید که وقتی از طرف دوستانتان دعوت به وبلاگ نویسی می شوید، با خود می‌گویید برای چه باید بنویسم؟ چرا باید وقتم را صرف نوشتن بکنم در حالی که می‌توانم در همان زمان یک زبان برنامه‌نویسی و یا حرفه‌ای جدید را یاد بگیرم ؟

اصلا اشکال ندارد که از خودتان سوال کنید. سوال کردن باعث بهتر شدن نوشته‌هایتان خواهد شد.

اما جواب این پرسش ها چیست ؟ من به این پرسش ها جواب نمی‌دهم، بلکه به شما کمک می‌کنم تا خودتان به آنها پاسخ بدهید.

روزانه شاید بیشتر از 4000 تا 6000 هزار کلمه درباره هزاران موضوعی که درباره اش بحث می‌کنیم از دهنمان بیرون بیاید، اما چه قدر از این کلمه ها می‌تواند آنقدر تاثیر گزار باشد که ما آنها را نوشته و در یک دفترچه ثبت کنیم. جدا از ناسزا هایی که به راننده های اتوبوس و تاکسی که کمی جلوتر ایستاده اند و جر و بحث هایی که درباره بازی دیشب می‌کنید، واقعا 1 دقیقه هم درباره برنامه فردایتان، آینده و یا خاطراتتان حرف نمی‌زنید؟ خاطره هایی که کامتان را شیرین و یا تلخ می‌کنند. دوست ندارید آن ها را سند کنید و در جایی ثبت داشته باشید ؟ 

در عصر تکنولوژی بهترین جایی که می‌توان مطالب را نگهداری کرد، داشتن یک صفحه اینترنتی و چه بهتر یک وبلاگ است. پس چرا تصور می‌کنید که با وبلاگ نویسی وقتتان را هدر می‌دهید؟ همه ما قبلا خاطره نویسی کرده ایم. به نظر شما بد است که یک دفترچه خاطرات آنلاین داشته باشیم.

اگر هنوز قانع نشده اید که چرا باید وبلاگ نویسی کنید، من یک موضوع دیگر را هم پیش می‌کشم. تا حالا چند نفر را نصیحت کردید؟ اگر در حرفه ی خاصی کار می‌کنید، چند نفر از شما یک سوال تکراری می‌پرسند و شما باید دونه دونه به هر کدام پاسخ بدهید؟ می‌توانید با داشتن یک وبلاگ در بستری بزرگ تر توصیه های خود را بکنید و با دادن آدرس وبلاگتان جواب مخاطبانتان را بدهید اما اینبار بجای هر بار توضیح تنها یک آدرس کوتاه می‌دهید. (حال بگذرد که چقدر شما را دعا می‌کنند که به آن ها کمک کرده اید و خودتان هم چقدر به از خودتان تشکر می‌کنید که در وقتتان صرفه جویی کردید) 

اگر من بودم همین حالا در یکی از سرویس های وبلاگ نویسی فارسی (بلاگ، بلاگفا، میهن بلاگ و...) یا بین المللی (بلاگر) ثبت نام می‌کردم و همین الان نوشته ای با عنوان «در اینجا چه خواهد نوشته شد» می‌نوشتم. من حرف هایم را زدم. اگر شما هنوز قانع نشده اید خوشحال می‌شوم که دلیلتان را با من در میان بگذارید، شاید من هم از وبلاگ نویسی دست کشیدم. :دی

بدرود.

از نوشتن نترسید

يكشنبه, ۴ مهر ۱۳۹۵، ۰۹:۵۶ ب.ظ
ابتدا با عرض سلام خدمت همه خوانندگان عزیز وبلاگ وان بلاگینگ و وبلاگ نویسان فعال وبلاگستان، امروز روز دومی بود که مدرسه ها شروع شدند و ما زنگ آخر نگارش (انشا) داشتیم. دبیری که داریم بسیار آدم فرهیحته و دانایی هست و من قصد دارم استفاده کامل رو از ایشون ببرم. بحث امروز کلاس ما درباره ضعف در نوشتن انشا و یا متنی بود. من با توجه به گفته های ایشون تصمیم گرفتم یک پست خیلی جمع و جور رو بنویسم.

اولین سوالی که از ما کرد این بود : «چند نفر فکر می‌کنند نمی‌تونند انشا بنویسند؟» دست 5-6 نفر بالا رفت، به یکی از بچه ها گفت که بازی دیشب رو دیدی ؟ ایران پاراگوئه رو دیدی؟ و در جواب گفت که بله دیدم، چطور ؟ بهش گفت که درباره‌ش برامون در حد 3-4 خط توضیح بده و لازم نیست بنویسی! خب این رفیق ما با دقت تمام 3-4 دقیقه حرف زد و گفت حالا میتونی اینو بنویسی ؟ بلدی بنویسی؟ گفت که بله! گفت خب الان مشکل تو در نوشتن چیه ؟ نمیدونی ؟ من میدونم تو خودت رو باور نداری، میترسی که بنویسی، می ترسی قضاوت بشی! میدونی داوری فوتبال سطح داره، وقتی شما داور سطح 3 باشی نمی تونی درباره داور سطح 1 نظر بدی، اما تو که الان خودت در حد یه نویسنده درجه 2 تونستی حرف بزنی چرا نمی تونی بنویسی ؟ همه که از تو شکم مادرشون نویسنده نبودن باید هر چی که میگی رو بنویسی و کم کم شیوا ترش کنی!

این بحث ادامه داشت و منم واقعا غرق بحث شدم. غرق اینکه چطوری می‌تونم برای وبلاگم راحت بنویسم. اما توی 5 دقیقه مونده به زنگ آخر یه جمله ای رو گفت که تا آخر که داشتم از خیابون بالا می‌اومدم توی فکرش بودم. «بچه ها از نوشتن نترسید!» این شد تیتر امروز وبلاگ من، واقعا چرا ما می‌ترسیم که بنویسم. حقیقت اینه که دنیای مجازی یه اعتبار درش وجود داره، حالا شما یه چیزی بنویسید که اعتبارتون کاسته‌شه، میتونید با چند تا مطلب دیگه دوباره و خیلی سریع تر اون اعتبار رو بدست بیارید. وبلاگ خوب در وبلاگستان کم نیست، اما وبلاگ نویس و وبلاگ عالی واقعا کم هست. منظورم از وبلاگ نویس عالی من یا نویسندگان دیجیاتو و زومیت نیست. (با حفظ احترامی که برای این دو وبلاگ واقعا خوب فارسی قائلم این رو میگم، من خودم یکی از مخاطبان این وبلاگ ها هستم) منظورم امثال جیک دابکین، تیموتی اسکایز و نمونه فارسی، مسلم میرزائی است.

یک وبلاگ نویس نباید که حتما پول دربیارد، اگر حتی ذره ای از علم و دانش خود را هم به خواننده‌اش منتقل کند، کار خود را کرده است.

اینکه چرا تصمیم گرفتم هرزگاهی دوباره توی وان بلاگینگ بنویسم برای این بود که دوباره شاهد ضعف هایی در وبلاگستان بودم و با خودم فکر کردم که شاید این دفعه مخاطب های بیشتری جذب کنم. خوش حال میشم این مطلب رو در شبکه های اجتماعی شیر کنید.